نقشه هولناک سارق برای سرقت از پسربچهها | سارق خشن طعمههایش را با چاقو زخمی میکرد و ...
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۹۹۳۳
به گزارش همشهری آنلاین، چند روز قبل پسری ۱۰ ساله به همراه پدر و مادرش راهی اداره پلیس تهران شدند تا از سارقی خشن شکایت کنند.
این نوجوان در توضیح ماجرا گفت: به همراه اعضای خانوادهام به پارکی در نزدیکی خانهمان رفته بودیم. در آنجا سرگرم بازی با بچههای دیگر بودم و زمانی که میخواستم به سرویس بهداشتی بروم پسری جوان صدایم زد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این شکایت، تیمی از مأموران پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارق را آغاز کردند و ظرف مدتی کوتاه با چند شکایت مشابه دیگر روبهرو شدند. شکایتهایی که نشان میداد سارق جوان بهصورت سریالی از پسربچهها سرقت و آنها را مجروح میکند.
بررسیها حکایت از این داشت که مالباختهها همگی بین ۱۰تا ۱۴ساله بودند و زمانی که برای تفریح به پارک رفته بودند به دام سارق خشن گرفتار شدهاند. سارق برای آنکه آنها را بترساند با چاقو دستشان را خط میانداخت و بعد گوشیشان را میقاپید و فرار میکرد. کارآگاهان در نخستین گام با کمک پسربچهها به چهرهنگاری متهم پرداختند و در بررسی بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار، او را شناسایی کردند. وی یک مجرم سابقهدار بود که بارها به زندان رفته بود.
با این اطلاعات، پاتوقهای احتمالی متهم زیرنظر گرفته شد تا اینکه مأموران چند روز قبل موفق شدند او را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و در بازرسی خانه او تعدادی گوشی سرقتی کشف کنند. متهم که چارهای جز اقرار نمیدید، به سرقتهای سریالی از پسربچهها اعتراف کرد و به دستور بازپرس پرونده برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
سرنوشت عجیب دزد ۲۴سالهمتهم ۲۴ساله است و با وجود این چندین بار به زندان افتاده؛ در پروندهاش از اتهام ضرب و شتم گرفته تا زورگیری و سرقت به چشم میخورد و خودش میگوید که شکست عشقی باعث شد زندگیاش به تباهی کشیده شود. گفتوگو با او را بخوانید.
چرا شکست عشقی باعث شد زندگیات تباه شود؟
از زندگی من میتوانید یک رمان بنویسید. من اهل خلاف نبودم و فکر میکردم آینده درخشانی داشته باشم اما آنطور که رویاپردازی میکردم پیش نرفت و حالا تبدیل شدم به یک مجرم حرفهای. میپرسید چرا شکست عشقی؟ چون عاشق یک دختری شدم که حاضر نشد با من ازدواج کند و بعد از او سرنوشت من هم تغییر کرد.
مگر چه اتفاقی افتاد؟
۱۸ساله بودم که عاشق دختری شدم اما وقتی به خواستگاریاش رفتم جواب منفی شنیدم. من خیلی او را دوست داشتم اما فکر میکنم دوست داشتن ندا واقعی نبود. اسمش ندا بود و خانوادهاش میگفتند من سن و سالی ندارم و نمیتوانم دخترشان را خوشبخت کنم. ندا هم عاشق من نبود چون برای ازدواج با من پافشاری نکرد. به راحتی حرف خانوادهاش را پذیرفت و حتی شنیدم که قرار است با پسر دوست پدرش که وضع مالی خیلی خوبی داشت و چند سال از من بزرگتر بود ازدواج کند. بهمعنای واقعی شکستم و آتش کینه در دلم روشن شد. در پی انتقام بودم و میدانستم اگر انتقام نگیرم آرام نمیشوم. یک روز سر راهش سبز شدم و با تهدید بهشدت او را کتک زدم به حدی که دست و پایش شکست و راهی بیمارستان شد. پس از این اتفاق بود که با شکایت ندا دختر موردعلاقهام افتادم زندان و در آنجا هرخلافی که فکرش را بکنید یاد گرفتم.
بعد از آزادی به جای اینکه درس عبرت بگیری، راه خلاف را انتخاب کردی؟
دیگر مسیر زندگیام عوض شد. دوستانم شدند یک مشت خلافکار. از آنها شیوه و شگردهای دزدی را یاد گرفتم. بعد از آزادی از زندان هم به همراه آنها میرفتیم سرقت. با آنها زورگیری میکردم تا اینکه دستگیر شدم و به زندان افتادم.
کی آزاد شدی؟
۲، ۳ ماه قبل. به محض آزادی باز خلاف را شروع کردم اما اینبار دیگر با باند همکاری نکردم. تنهایی میرفتم سرقت.
چرا تصمیم گرفتی تنهایی سرقت کنی؟
چون وقتی همدست داشته باشی سهم کمتری گیرت میآید. از طرف دیگر خلاف را یاد گرفته بودم و شیوه و شگردها را میدانستم. چرا باید با کسی همدست میشدم و سهم کمتری به من میرسید.
این شگرد تازه را هم در زندان یاد گرفتی؟
در زندان یاد گرفتم تا پسربچهها را شکار کنم. البته خودم هم وقتی کمسن و سال بودم به دام سارقی گرفتار شدم که تمام پول تو جیبی هایم را برد و من از این اتفاق خیلی ترسیده بودم. به همین دلیل طعمههایم را در پارکها انتخاب میکردم. پسربچههای ۱۰تا ۱۴ساله را. به بهانه آدرس به سمتشان میرفتم و با چاقو خطی روی دست یا صورتشان میانداختم تا وحشت به جانشان بیندازم. سپس گوشی و پولهایشان را سرقت کرده و فرار میکردم.
با گوشیهای سرقتی چه میکردی؟
به مالخران میفروختم و پولش را هم خرج تفریح و خوشگذرانی میکردم.
فکر نمیکردی دستگیر شوی؟
راستش همیشه ماسک بهصورت داشتم اما این اواخر فراموش میکردم ماسک بزنم و اصلا حواسم نبود که از روی چهرهنگاری شناسایی میشوم. چون خیالم راحت بود در پارکها دوربینی وجود ندارد اما خب ماه همیشه پشت ابر نمیماند، بالاخره میدانستم روزی حقیقت آشکار و دستگیر خواهم شد.
کد خبر 726573 منبع: روزنامه همشهری برچسبها سارق - سرقت حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: سارق سرقت حوادث ایران پسربچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۹۹۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشجوی آمریکایی سارق در رودگاه مهرآباد به دام افتاد/ عکس
به گزارش خبرآنلاین، یک دانشجوی آمریکایی مقیم ایران به جرم سرقت دستگیر شد.
اطلاعات آنلاین در گزارشی نوشت: مارک پردی دانشجوی آمریکایی که به جرم سرقت انگشتری گران قیمت تحت تعقیب بود در فرودگاه مهرآباد دستگیر شد. روزنامه اطلاعات ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳ خبر دستگیری پردی را منتشر کرد. خبر را بخوانید و عکسی از پردی و انگشتر ۹۰۰ هزار تومانی که سرقت کرده بود را تماشا کنید.
٢٣٣٢٣٦
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902677